ضعف قوه باء به علت اعصاب تا اندازه ای زیاد است و در واقع 90% اشخاصی که به مطب رجوع می کنند از این دسته می باشند و در آزمایش پیشاب معلوم می شود که ترشحات غدد طبیعی است.
این قبیل ضعف قوه باء ثابت نیست بلکه متناوبا بروز می کند و علل خاصی دارد مثلا ممکن است عقده حقارت در این امر دخالت داشته باشد که این فکر و خیال مانع از انجام امر زناشوئی می شود و در تمام جریان آمیزشی از اول تا آخر تولید اشکال می نماید.
دیگر خستگی مفرط جسمی و روانی یا مسمومیت از توتون یا الکل قوه باء را تضعیف می کند.
از همه مهم تر علل روانی و دماغی است که برای بیمار مجهول بوده متخصصین پس از معاینه و سوالات لازم می توانند کشف کنند و ما قسمتی از آنها را ذکر می کنیم.
هیجان :
این یک حالت خاصی است که به سختی درمان می شود چون بعضی اشخاص از شدت هیجان و اضطراب یا ذوق زدگی موفق به امر جنسی نمی شوند این حالت ممکن است به علت عدم لیاقت و غیره باشد و طرف مقابل هم در عدم موفقیت مقصر است دیگر توهم و ترس مثلا از بیماریها و غیره و یا اینکه فکر می کنند شاید استرضاء طرف حاصل نشود.
عدم رضایت :
در خیلی اشخاص عدم رضایت از طرف سبب این امر می شود و شخص به علت بیوفائی زن یا برتری نسبت به مرد و غیره دچار ضعف قوه باء عصبی می شود.
اغلب مردان این حالت را بیماری ندانسته بلکه امر طبیعی می دانند و یا این اشخاص خجول بوده و تصور می کنند مورد مسخره واقع می شوند باین جهت به پزشک هم ممکن است از خجالت مراجعه ننمایند در صورتی که اگر نزد متخصصین بروند با معاینه و ازمایش های لازم علت را کشف نموده در رفع آن می کوشند و باید حتما مراجعه کننده به پزشک اطمینان کامل داشته باشد.
معلوم است ضعف قوه باء ترشحی بوسیله تجویز هورمونها اصلاح می شود اما باید دانست تنها درمان با هورمون کافی نیست بلکه باید تمام عوامل را در نظر گرفت.
در ضعف قوه باء عصبی کار مشکل است در این موارد دارو فقط نقش ثانوی دارد و با کمال احتیاط باید استعمال شود چون علل در این اشخاص مختلف است برخی احتیاج به داروهای محرک و بعضی احتیاج به داروهای مسکن دارند و اگر خلاف آن عمل شود و یا طبق صلاحدید دوستان داروئی استعمال نمایند ممکن است بجای نفع ضرر بزند و این حالت را تشدید کنند.
شما نباید از کلمه ضعف قوه باء عصبی و دماغی بترسید و از مراجعه به روانشناسان وحشت نمائید و فکر کنید که اگر به آنها مراجعه کردید حتما مبتلا به بیماری روانی یا جنون هستید بلکه باید با کمال رضایت خاطر و اطمینان با این متخصصین مشورت کنید و اغلب مشاهده می شود آنها عللی از زمان نزدیک یا دور (دانسته یا ندانسته) کشف می نمایند و حتی ممکن است این حالت مربوط به یک سوانح و اتفاقات دوره طفولیت و جوانی باشد که آثارش تا حال باقی مانده است بدون اینکه شما خود مسبوق باشید.
بهرحال باید برای مصلحت شخص و خانواده و اطرافیان هر چه زودتر اقدام بدرمان ضعف قوه باء بشود و امروز باوسائلی که در دست داریم و با وجود متخصصین اعصاب و روانشناسی درمان این حالت که در واقع بیماری نیست بسیار سهل و ساده است.
حمله قلبی و فعالیت جنسی :
امروزه نه تنها پزشکان فعالیتهای جنسی را برای کسانی که زمانی به حمله قلبی دچار شده اند مضر نمی دانند بلکه آنرا توصیه هم می نمایند.
موقعی که شخص دفعتا دچار حمله قلبی شد و در بستر بیماری افتاد بعیدترین موضوعی که ممکن است از خاطرش بگذرد همانا فعالیت جنسی است. در دوران نقاهت هم همینطور است بخصوص آنکه این بیماران اغلب سنشان در حدودیست که مسائل جنسی چندان طرف توجهشان نمی باشد.
ولی همینکه شخص سلامتی خود را بازیافت و در مسیر عادی زندگی قرار گرفت بتدریج درصدد تحمیل آنچه را که از دست داده است می افتد و از آن جمله است فعالیتهای جنسی.
تا این اواخر کسی که دچار حمله قلبی شده و از آن رهائی یافته بود در اینکه آیا پزشک معالجش بوی اجازه فعالیت جنسی خواهد داد یا خیر تردید داشت.
اغلب اوقات این سوال را هم نمی کرد زیرا پیش خود فکر می نمود که فعالیت جنسی باعث افزایش فشار و ناراحتی قلب معیوب او خواهد شد و لذا بایستی این قسمت از فعالیتهای حیاتی خود را برای چندین ماه و حتی برای همیشه ترک نماید البته این طرز فکر از طرف اطباء معالج به وی تلقین شده است.
از جمله باو گفته اند که فشار زیاد و هیجانی که در جریان اعمال جنسی ایجاد می شود منجر به افزایش فشار خون و ناراحتی ناگهانی قلب می گردد و لذا بهترین کار برای او ترک آن اعمال است.
امروزه بر عکس گذشته اطباء نه تنها آنرا منع نمی کنند بلکه تجویز هم می نمایند درست است که در جریان اعمال جنسی افزایش فشار خون و سرعت نبض و کار قلب قابل توجه و تامل است ولی باید دانست که اولا تا این حد افزایش فعالیت قلب و عروق برای قلب و دستگاه عروقی قابل تحمل است و ثانیا زندگی جنسی عادی بی شک نتایج مفیدی از جهت رفع فشار داخلی دارد.
مضافا با این که احساس ارامش و تسکینی که چه از جهت روحی و چه جسمی پس از اعمال جنسی پیدا می شود خود مانع از ایجاد فشار ناشی از محرومیت جنسی مداوم است.
در نظر بعضی افراد فعالیت جنسی وسیله ایست برای درک احساس رجلیت و تفوق جنسی برای عده ای انجام اعمال جنسی راهی است که بوسیله آن شخص سایر محرومیت های اجتماعی و فردی خود را جبران می نماید و در بعضی از اشخاص زندگی جنسی نه فقط به منظور ارضاء میل درونی آنهاست بلکه باعث تغذیه و رشد و تکامل غرور مردی آنها نیز می گردد.
صرفنظر از عامل محرک و موجود- میل جنسی یکی از ارکان اساسی زندگی شخصی طبیعی است و چنانچه شخصی را مجبور نمایند از فعالیت جنسی دست بکشد در این صورت او خود رادر دنیائی که خالی از هر گونه جنب و جوش جسمی و فکری است حس خواهد کرد.
این قبیل اشخاص فعالیتهای جنسی را می توانند پس از گذشت 6-8 هفته بعد از رفع حمله قلبی شروع نمایند ولی البته گاهی لازم است مدت بیشتری از این کار پرهیز نمایند، از طرفی اگر شخص بعد از مقاربت دچار تنگ نفس و خستگی شدید می گردد بایستی مدتی از اقدام و تکرار آن اجتناب کند تا وضعش بهتر شود.
صرف نظر از این که زندگی جنسی سبب ارضاء احتیاجات روانی و تعادل درونی شخص می گردد، از طرف دیگر طریقی است که شخص پس از باز یافتن سلامتی خود را به زندگی نزدیک تر می بیند.
در واقع برای بعضی اطلاع از اینکه می توانند اعمال جنسی خود را انجام دهند خیلی به نظر مهمتر از این می آید که بدانند می توانند مجددا سرکار خود برگردند.
زیرا علامت نوید بخشی است و می رساند که شخص از مرگ خیلی فاصله گرفته و به زندگی برگشته است و بالنتیجه از کلیه مواهب حیات برخوردار است.
برای شخصی که زمانی به حمله قلبی دچار شده هیچ نکته ای نوید بخش تر از این نیست که بداند پس از گذشت مدتی می تواند زندگی عادی داشته باشد و از جمله اینکه از نظر جنسی هم مثل سابق متمتع خواهد شد.