درباره سن ازدواج دو نکته را باید در نظر داشته باشیم.اول این که ازدواج در مقطع جوانی اتفاق بیفتد. این مقطع از ۱۸ سالگی شروع می شود و تا ۳۰سالگی ادامه دارد. بنابراین ازدواج کردن خارج از این دو بازه زمانی ازدواجی زودهنگام یا دیرهنگام است که هر کدام معایبی دارند. ازدواج در سن کمتر از ۱۸ سال اگرچه همراه با شور و اشتیاق زیادی است اما فاقد پختگی و تجربه است و ازدواج بالای ۳۰ سال هم اگرچه جنبه عقلانی پررنگ تری دارد اما شور و شوق و انعطاف پذیری در آن کمرنگ تر است
اما ممکن است بپرسید بین ۱۸ سالگی تا ۳۰ سالگی ۱۲ سال فاصله است. در کدام یک از این ۱۲ سال بهتر است ازدواج کنیم؟
از اینجا به بعد معیارهای ما کیفی است. یعنی شما باید به فاکتورهایی مثل مهارت های فردی و اجتماعی و بلوغ های ۵ گانه توجه کنید و هر زمان دختر و پسر توانستند به حد مطلوبی از بلوغ و مهارت برسند، مقدمات ازدواج شان را فراهم کنند.
برای ازدواج ۵ بلوغ نیاز داریم که عبارتند از:
همه شما با بلوغ جسمی و جنسی آشنا هستید و مسلما بدون وجود آن فکر کردن به ازدواج غیرممکن است. اما درباره بلوغ های دیگر بد نیست اطلاعات مختصری به دست آورید.
بلوغ شخصیتى
در بلوغ شخصیتی، شما از بی ثباتی هایی که معمولا در رفتار نوجوان ها دیده می شود فاصله گرفته اید و می دانید در زندگی دنبال چه هستید.
بلوغ عاطفى
دومین بلوغ مهم، بلوغ عاطفی است. در بلوغ عاطفی، شما به ثبات فکر و رفتار در مواقع حساس زندگی رسیده اید. یعنی جایی که عصبانی می شوید، می توانید خشم خود را به شکلی سازنده نشان دهید نه این که مثل دختر/پسر بچه ها سر و صدا راه بیندازید، وسایل را بشکنید، با طرف مقابل گلاویز شوید و… یعنی شما در مواجهه با مشکلات زندگی می توانید آنها را مدیریت کرده و حل مساله کنید و از آن مهم تر، در بحران های عاطفی که مورد هجوم عشق و نفرت قرار می گیرید، می توانید این احساس را کنترل کرده و رفتاری متناسب با عقلتان بروز دهید.
بلوغ اجتماعى
در بلوغ اجتماعی، آنچه مهم است این است که شما مهارت هاى شخصى خاصی داشته باشید که بتوانید با آنها در اجتماع جایگاه پیدا کنید. مثلا توانایی ارتباط برقرار کردن با مردم را دارید، جامعه پذیر و قانون پذیرید و می دانید در موقعیت های اجتماعی چطور باید رفتار کنید و از همه مهم تر، مهارتی دارید که اگر از کار بیکار شدید، می توانید با آن گلیم تان را از آب بیرون بکشید. مثلا زبان می دانید، مطالعات خاصی در یک حوزه خاص دارید، هنر و تحصیلات مشخص دارید و…
بلوغ مالى
بلوغ مالی به معنی این نیست که شما تمکن مالی داشته باشید. در این نوع بلوغ شما توانایی و مهارت تامین مالی و مدیریت مالی زندگی را در خود می سنجید. اگر ندانید چقدر درآمد دارید، از کجا در می آورید و کجا خرج می کنید، یعنی مدیریت مالی ندارید. اگر بخش مهمی از درآمدتان صرف دوستانتان می شود یا برای خرید موبایل جدید، اسپرت کردن ماشین تان و… از کفتان می رود، یعنی برای ازدواج مناسب نیستید. این توانایی کسب درآمد و برنامه ریزی برای هزینه ها بلوغ مالی گفته می شود.
درباره توانایی مالی باید یک نکته را در نظر داشته باشید. بدون شغل هرگز تصمیم به ازدواج نگیرید. حتی اگر دانشجو هستید، سعی کنید در کنار کارتان شغل نیمه وقتی پیدا کنید تا بتوانید مستقل از خانواده عمل کنید؛ تدریس، ترجمه، کارهای پژوهشی و هر چیزی که فکرش را می کنید.
فقط لازم است که شغل داشته باشید و آب باریکه ای که احساس کنید دستتان پیش کسی دراز نیست. با اتمام درستان فرصت برای تثبیت موقعیت تان خواهید داشت و خانواده همسرتان هم به شما به چشم کسی که وارد اجتماع شده و سعی دارد پیله بی تجربگی اش را بشکافد و زندگی بسازد نگاه خواهند کرد.
اگر هم تا الان شغل مناسبی پیدا کرده اید و درآمدتان برای گذران زندگی دو نفر با قناعت کفایت می کند سختگیری را کنار بگذارید و پیش بروید. منتظر نمانید تا به استطاعت کامل برسید و بعد اقدام کنید. معنای بلوغ مالی به هیچ وجه چنین چیزی نیست. پدران و مادران شما هم در ابتدای زندگی کج دار و مریز طی کرده اند و ذره ذره زندگی ساخته اند.
در پایان به یاد داشته باشید که خداوند درباره جوانانی که به خاطر مشکلات مالی ازدواج نمی کنند فرموده است:
فقط فراموش نکنید که پیش از دعا کردن برای برنده شدن در بانک، یک حساب بانکی باز کنید!